مترجم: نسیم گلکو
استفاده و تخصیص فضاهای عمومی، مسالهای اساسی است که باید در هر مطالعهای درباره زندگی روزمره زنان و مردان در شهر در نظر گرفته شود. اما این تجربه [لزوما] برای همه یکسان نیست؛ چرا که سن، جنس، طبقه اجتماعی و هویت قومیتی، بر تجربه زیسته و فهم ما از زندگی شهری تاثیر میگذارند. در سالهای اخیر، شیوههای گوناگون استفاده از اماکن عمومی موضوع بررسی رشتههای گوناگون (انسانشناسی، جامعهشناسی، جغرافیا، معماری و …) بوده است و در نتیجه فضاهای عمومی شهری را میتوان از زوایای متفاوت که مکمل یکدیگرند، تعریف کرد.
از رویکردی اجتماعی ـ فرهنگی، فضاهای عمومی را میتوان اماکنی برای ارتباط، برخورد و تبادل اجتماعی دانست که در آنها گروههای [اجتماعی] با منافع متفاوت، به هم میرسند.1 اماکن عمومی را میتوان همچنان به عنوان «فضاهای منعطف» نیز در نظر گرفت؛ چرا که این فضاها «برای استفادههای گوناگون، از جمله موارد پیشبینی نشده و غیرقابل پیشبینی نیز طراحی شدهاند. این فضاها طوری طراحی شدهاند که آمادگی جذب فعالیتهای مختلف شهروندان و حتی استقبال از کارهایی را که آنها قبلا نکردهاند هم داشته باشد.2 به علاوه، وقتی فضاهای عمومی توسط افراد متفاوت و برای فعالیتهای متنوع بهکار گرفته میشوند، میتوانند نقشی در شکلدهی هویت جمعی نیز داشته باشند.3
از منظر سیاسی، هر تعریفی میبایست نگاهی به اماکن عمومی به عنوان محیطهایی که در آن مردم میتوانند در زندگی اجتماعی مشارکت داشته باشند و اماکنی که در آن صدای مردم شنیده میشود، داشته باشد.4 نگاه معمارانه، فضاهای عمومی را به عنوان فضاهایی که برای همه باز و قابل دسترسی هستند تعریف میکند، درست بر خلاف فضاهای خصوصی که دسترسی به آنها کنترل شده و محدود است.5 فضاهای عمومی این امکان را دارند که تبدیل به «عرصههای مشارکتی» شوند؛ عناصری محوری در حیات شهری که فرهنگ، عقاید و ارزشهای ما را بازتاب میدهند6. به علاوه، نقش فضاهای عمومی در ادغام و پیوستگی اجتماعی شهر برجسته شده است و استدلال شده است که کیفیت زندگی مناسب در خیابان و فضاهای عمومی شهری، شرطی ضروری برای شادابی جامعه است.7
محققان فمینیست، به سوگیری مردانه بسیاری از رویکردها در مطالعات شهری و فضاهای عمومی اشاره کردهاند.8 از نظر تاریخی، معماری و برنامهریزی شهری حرفهای عموما مردانه بوده است و در نتیجه رویکردی که فضاهای شهری را همگون و بیجنسیت میداند رایج شده است؛ با این پیش فرض که گویا نیازها و علایق مردان، عمومی و همگانی است. با این وجود، بسیاری از زنان به دنبال احقاق حق خود برای مشارکت در طراحی و برنامهریزی شهری بودهاند تا ایده ایجاد فضاهای عمومی به دور از تبعیض جنسی را جا بیاندازند.9 بعضی از مطالعات انجام گرفته در حوزه برنامهریزی [شهری] نشان میدهد که طراحی فضاهای عمومی بر زندگی زنان تاثیر بیشتری دارد تا مردان. این به این خاطر است که زنان، رابطه نزدیکتری با محیط شهری پیرامون خود دارند و زمان بیشتری را بیرون از خانه، مشغول رسیدگی به مسوولیتهای خانوادگی و خانگی هستند (برداشتن بچهها از مدرسه، رساندن بچهها به دکتر و فعالیتهای فوق برنامه، خرید و …)10
فضاهای عمومی، بسته به فعالیتهای روزمره افراد، میتواند معانی متفاوت و متنوعی داشته باشد. بعضی نویسندگان معتقدند که فضاهای عمومی در شهرها، زنان را از سلطه مردان و از بند هنجارهای بورژوایی جامعه مدرن،11 آزادتر کرده است. نویسندگان دیگر در مقابل، این فضاها را اماکنی غیرقابل دسترس و خطرناک بهشمار آوردهاند.12
گذشته از این دغدغهها، ما معتقدیم که موفقیت و یا شکست برنامهریزی شهری در آفرینش و یا بازسازی اماکن عمومی را باید با سنجش تعداد زنان و مردانی که از آن استفاده میکنند و همچنین تنوع این گروهها و فعالیتها و روابطشان در این اماکن بررسی کرد. اگر اماکن عمومی در همه موارد گفته شده، نتایجی رضایتبخش بهدست آورند، میتوانند نقشی بهسزا در بهبود روابط اجتماعی و کاهش فرآیند طرد اجتماعی ناشی از طبقه، قومیت، سن و یا جنسیت، داشته باشند.
بازسازی «ویا جولیا»13 و نقش جنبشهای اجتماعی شهری
احداث خیابان / تفرجگاه ویا جولیا در منطقهای به نام نوباریس در حاشیه بارسلون را میتوان یکی از نمونه خوب نوسازی فضاهای عمومی دانست. در زمان حکومت فرانکو، این منطقه از نقاط محروم و نابسامان بارسلون به شمار میرفت.
طول خیابان ویا جولیا ۱ کیلومتر و عرض آن ۴۰ متر است. در وسط این خیابان، پیادهروی عریضی ساخته شده که اندکی مرتفعتر از سطح خیابان است و رویش درختانی کاشته شده و در سرتاسرش نیمکتهایی گذاشته شده است. این پیادهرو، دو طرف خیابان را که قبلا با آبراهی طولانی از هم جدا شده بود، به هم وصل کرده است. عمق این آبراه در بعضی نقاط حتی به سه متر هم میرسید. احداث متروی زیرزمینی در سال ۱۹۸۲ که از زیر خیابان جدید که در حال بازسازی بود، رد میشد، کمک کرد که این منطقه به بقیه شهر متصل شود.
میتوان استدلال کرد که این تغییرات (و بهخصوص بازسازی خیابان ویا جولیا) بدون وجود یک جنبش اجتماعی شهری بسیار قدرتمند، غیرممکن بود.14 این جنبش، عامل وحدتبخش در بهوجود آوردن نوعی حس آگاهی نسبت به محله بود و همچنین نقشی بهسزا در ایجاد تغییرات اساسی در بافت شهری داشت. انجمنهای محلی، تمام مراحل ساخت ویا جولیا را با دقت دنبال میکردند و در بسیاری مواقع مخالفت خود را با شهرداری اعلام میکردند. زنان، که بیشتر آنان خانهدار بودند، بهطور خاص در این فعالیتها حضور داشتند، گرچه این حضور، لزوما همیشه مورد اذعان واقع نمیشد.
برنامهریزان شهری ویا جولیا در مصاحبههایشان تایید کردهاند که برآورد شدن نیازهای مشخص زنان، در طراحی اولیه در نظر گرفته نشده بود. اما اطلاعات جمعآوری شده از مصاحبهها نشان میدهد که حضور زنان در اعتراضات شهری، به طرح مطالباتی انجامید که موضوع مذاکره شهرداری و انجمنهای محلی شد (مانند چراغهای راهنمایی، پیادهروها و چراغهای خیابانها و …). احساس ما این است که این تاثیر در عمل بسیار بیشتر و عمیقتر از چیزی بود که برنامهریزان و یا حتی خود زنان فکر میکردند.
استفاده متفاوت و تخصیص فضای عمومی بر اساس جنسیت
طراحی دقیق ویا جولیا، در کنار مشارکت قوی انجمنهای محلی در روند اجرای این پروژه، تحلیل نتایج عملی آن را از نظر استفاده و تخصیص فضا توسط ساکنان محل جالب میکند.
در تحقیقات میدانی، ما بیشتر به دنبال بررسی دو جنبه بودیم: استفاده از فضای عمومی و تخصیص این فضا بر اساس نوع فعالیتها و روابط متقابل شکلگرفته در آنها. نخست ما متوجه شدیم که این فضا، بیشترین استفادهکننده را در بعدازظهرها دارد. این رقم گاهی به دو برابر تعداد استفادهکنندگان در صبح میرسید. در واقع در بعدازظهر، هم تعداد مراجعهکنندهها و هم تنوع آنها بر اساس سن و جنس بیشتر بود. اگر حضور زنان و مردان در بعدازظهر را تقریبا مساوی در نظر بگیریم، صبحها - هم در طول هفته و هم در آخر هفته - ویا جولیا بیشتر توسط مردان اشغال میشد، که اکثریت قاطع در تمامی مشاهدات را داشتند. بیشتر آنان شهروندان مسن بالاتر از ۶۵ سال بودند که بر نیمکتهای حاشیه بلوار، تنها یا با مردان دیگر، نشسته بودند.
حضور به نسبت کمتر زنان در گروه سنی مشابه (بالای ۶۵ سال) در همان ساعات روز را میتوان با توجه به الگوی کلی نابرابری تقسیم کار منزل بین دو جنس توضیح داد.15
همانطور که انتظار میرفت، شنبه (اولین روز تعطیلات آخر هفته در اروپا) شلوغترین روز هفته در ویا جولیا است. حضور پررنگ تمامی گروههای مردم، اعم از زن و مرد در تمامی گروههای سنی و همچنین کودکان، در این روز ثبت شد. باید تاکید کرد که در روز شنبه، تنوع نسلی بیشتری هم دیده میشد و حتی تعداد بیشتری از پدرانی که برای مراقبت از فرزندان دختر و پسر خود آمده بودند، بهچشم میآمد. اهمیت شنبه برای مراجعین را شاید بتوان به وقت آزاد افراد شاغل در این روز و همچنین باز بودن مغازهها و مرکزیتی که این خیابان بعد از بازسازی برای خرید بهدست آورده نسبت داد.
مردان و زنان در گروههای سنی بین ۴۵ تا ۶۵ سال و همچنین بالای ۶۵ سال در بلوار، ایستاده و یا نشسته بر نیمکتهای چوبی و سنگی دیده میشدند. بهطور مشخص مردان در حال گفتو گو بر روی نیمکتها و یا ایستاده در گروههای بزرگ در پیادهروهای کناری مشاهده شدند. برخی از آنها در حال سیگار کشیدن و برخی دیگر در حال خواندن روزنامه و یا صرفا تماشای مردم در حال رفت و آمد بودند. زنان کمتر در حال انجام چنین فعالیتهایی بودند. بیشتر آنها با کیسههای خرید روزانهشان به چشم میخوردند. تعداد قابل ملاحظهای از زنان، معمولا مادران میانسال (کمتر از ۴۵ سال) با فرزندانشان در هر ساعتی از روزهای هفته، مخصوصا در ساعات بعد از مدرسه مشاهده میشدند (باید به یاد داشت که در اسپانیا نرخ اشتغال زنان میانسال، کماکان به نسبت پایین است). بسیاری از اینها، کودکان خردسالی بودند که در کالسکههای خود و یا در حال دوچرخهسواری، اسکیت کردن و یا تفریح در زمین بازی دیده شدند. در یک طرف، استفاده از فضاهای عمومی توسط این زنان میانسال به وضوح با زمانبندی مسوولیتهای خانوادگی آنان در ارتباط است. در حالی که در طرف دیگر، مردان میانسالی که از این فضاها استفاده میکنند تنها متاثر از نیازها وعلایقشان هستند و استفاده آنان ارتباطی با مسوولیتهای خانوادگیشان ندارد. در طول روزهای آخر هفته، به خصوص شنبهها بعدازظهر و یکشنبهها صبح، حضور جوانان (بین ۲۷ تا ۴۵ سال) زیاد و -با توجه به حضور زوجهای جوان با فرزندانشان- بین دو جنس نسبتا متعادل است.
نتیجهگیری
فضای عمومی مکانی است برای ارتباط متقابل [میان شهروندان]، برخورد و تبادل اجتماعی که در آن افرادی با ویژگیهای بسیار گوناگون میتوانند به فعالیتهای بسیار متنوع بپردازند. بر اساس مطالعات میدانی ما، ویا جولیا تمامی این معیارها را دارد و بنابراین طراحی و اجرای آن میتواند به عنوان نمونه موفقی از سیاستگزاری شهری در نظر گرفته شود. مطالعات میدانی و مشاهدات ما نشانگر حضور نسبتا متعادل زنان و مردان در گروههای سنی مختلف در فعالیتهای متفاوت در این فضای عمومی است. درست است که طراحی مجدد یک فضای عمومی به تنهایی نمیتواند تنشهای اجتماعی و نابرابریها را از میان ببرد؛16 اما در هر حال نمونه ویا جولیا نشان میدهد که ایجاد یک تغییر موفق در فضاهای عمومی در محلهای فقیر و کارگری میتواند در قویتر کردن روابط اجتماعی و کاهش فرآیند طرد اجتماعی موثر باشد. یکی از دلایل تاثیر مثبت بازسازی ویا جولیا این است که به جای تفکیک کردن فضاها، فضاهایی با کاربری متفاوت مانند مغازهها، زمینهای بازی برای بچهها، نیمکت، تفرجگاه و ورودی قطار زیرزمینی را در کنار هم قرار داده است.
از خلال مشاهدات و مخصوصا مصاحبههای انجامشده چنین برمیآید که یکی از ویژگیهای مهم این بازسازی این بوده است که درباره طرح اولیه، با انجمنهای محلی که در زمان اجرای پروژه به شدت فعال بودهاند، مشورت شده است. در واقع، ویا جولیا نمونهای عالی از تلفیق برنامهریزی شهری با جنبشهای شهری است. مصاحبههای دقیق نشان میدهد که فشار مداوم و فعالیتهای زنان در این فرآیند، بر نوع مطالباتی که به طرح نهایی اضافه شد، اثرگذار بودهاند.